سلام
خیلی وقته که می خواهم بنویسم که کلام آخرمه
اما وقت نمیشد
حالا میخواهم بگم این آخرین پست تو این وبلاگه
بعد از چند از سال فراز و نشیب و اومدن و رفتن میخوام برم برای خودم بنویسم ساید یه جای دیگه همین دور و ورا یه جایی که کسی منو نشناسه
امشب یه جمله جالب دیدم که گفتم شما هم بخونیدش:
پرانتز را باز می کنم و می نویسم پرنده . پرانتز را نمی بندم بگذار پرنده آزاد باشد ...
حس نشدم اما حس کردم
خداحافظ !!
اللهم عجل لولیک الفرج
سوم مهر ۱۳۸۵ - یکم رمضان ۱۴۲۷
This Weblog
فکرشو نمیکردم به این سرعت یه سال بگذره
پارسال در چنین روزی من استخدام شدم
چقدر زندگی فرق کرده
احساس میکنم چند سال بزرگ شدم (شایدم پیر شدم!)
خدا آخر عاقبتمو بخیر بگذرونه
...
امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه طبیبم رو میخوام
خواب است و بیدارش کنید
مست است وهشیارش کنید
گویید فلانی اومده
آن یار جانی اومده
اومده ...
...