دهکده جهانی

Dotblog is Vahid Weblog About Village of World,News,Internet

دهکده جهانی

Dotblog is Vahid Weblog About Village of World,News,Internet

شب یلدا

صحبت حکام ظلمت شب یلدا ست     نور زخورشید جوی بوکه برآید

 

یلدا _ا.(یَ )کلمه سریانی به معنای میلاد،وقت ولادت،بمعنی زمان ولادت حضرت عیسی هم گفته اند. در فارسی شب یلدا را شبی می گویند که از آن شب دراز تر نباشد وآن شب آخر پاییز وشب اول زمستان است.شب اول دیماه که شب اول چله و درازترین شبها وقریب 14 ساعت است.

 

 

چله زمستان _ا.مر.(چ ِ لَّ یِ زَ م ِ )چهل روز اول«از اول دی تا بهمن» چله بزرگ وبیست رروز دیگر را«از دهم بهمن تا آخر بهمن» چله کوچک می گویند.شب اول دیماه شب چله نامیده می شود واین شب را که درازترین شبهاست شب یلدا می گویند.

 

 

یه سلام دیگه

فکر میکنم که دیگه همه فهمیدین میخواهم درباره چی بنویسم.آره حدستون درست بود"شب یلدا"

راستشو بخواید اولش هر چی گشتم ،از آرشیو مجلات خودم تو خونه گرفته تا لغتنامه وsearch تو اینترنت چیز دندون گیری پیدا نکردم

اما با یه Advance search دیگه یه چیزایی گیرم اومد که به خوندنش میرزه.

 

اون 2 تا کادر بالایی که میبینید معنی کلمه های یلدا وچله زمستان هستش که اونا رو از لغتنامه عمید نوشتم(((قابل توجه اوناییکه اسمشون یلداست وتا حالا معنیش رو نمی دونستن)))

 

و حالا :

بلندترین شب سال را Sun born یا (یلدا=تولد خورشید) مینامند.
شب مشکین فام (یلدا) هزاران گویه و واگویه دارد!یکی از هزار گفتن هم غنیمتی ست در این روزگار فراموشی!
شبی که به بلندای زلف معشوقه است و میشود یک عمر آبرو را در آن باخت.(قدیمها زلفای معشوقه دراز بود!!)

در برهان قاطع ذیل واژه (یلدا) چنین آمده است:
((یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد،و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب،افتاب به برج جدی تحویل میکند،و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می باشد.))

از منابع رومی میدانیم که پیران و پاکان به تپه ای رفته،با لباس نو و مراسمی از آسمان میخواستند که آن((رهبر بزرگ)) را برای رستگاری آدمیان گسیل دارد و باور داشتند که نشانه زایش آن ناجی،ستاره ایست که بالای کوهی _ به نام کوه فیروزی _ که دارای درخت بسیار زیبایی بوده ایت،پدیدار خواهد شد و موبد بزرگ برای این موضوع دعایی می خوانده که قسمتی از آن هنوز در کتاب(بهمن یشت)برجای مانده و این گونه است:
آن شب که سرورم زاید
نشانه ای از ملک آید
ستاره از آسمان ببارد
همانگونه که رهبرم در آید
ستاره اش نشان نماید
...

ظاهرا پس از مسیحی شدن رومیان،سیصد سال پس از تولد عیسی مسیح،کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی پذیرفت،زیرا زمان تولد او دقیقآ معلوم نبود! از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر میشود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگار مهری ها(میتراییها)است.
خوان ویژه،دل خوش،میوه های تازه و خشک،سرد و گرم...تکرار مکررات هم در این موارد شیرین میشود گاهی!
شیرازی های خوش ذوق(که حتی حالا هم کم نیستند!)در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و بعضی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت میکنند.برای پذیرایی از آنان و نیز صرف غذا سفره ای میگسترند.این سفره که بی شباهت به سفره ی هفت سین نوروز نیست،در اطاقی گسترده می شود،آینه و قاب عکس حضرت علی(ع)در آن قرار میگیرد.یکی دو لاله و چند شمع رنگین در سفره میگذارند.در حاشیه سفره مقداری اسپند در ظرفی نهاده آن را با آتش آشنا میکنند تا بوی خوش آن در اتاق بپیچد.از میوه ها انار و مرکبات مخصوصآ هندوانه و از تنقلات نخودچی کشمش،حلواشکری و آجیل مشکل گشا،رنگینک و خرماو انجیر.
در (آذرشهر)آذربایجان شب اول دی که همان شب یلدا ست،اهالی((چیلّه قارپوزی=هندوانه چله)) می خورند و باور دارند که با خوردن هندوانه،لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر ندارد.
در اردبیل به هنگام شب یلدا مردم چله ی بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا((قورقا=گندم برشته))و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی کشمش می خورند.
و اما در نهایت سنگسر،یکی از منطقه های ییلاقی شهر ما سمنان.شهری افسانه ای و تاریخی که در تمامی ایران شهرت دارد.شبانان سنگسری که به هنگام زمستان در قشلاقهای کویری به سر میبرند،شب چله در(میردکه ها:مردان خانه،خانه شبانان)دور هم جمع میشوند و به قصه های مس کردها(به فتح میم و ضم کاف و بمعنی شبانان ارشد و باتجربه و عمرکرده)گوش فرامی دهند و از تجارب آنها به هنگام زمستان در امر دامپروری سود میجویند.و با رؤیت آسمان در شب یلدا،از شرایط جوی روزهای آینده در دی ماه سخن میگویند.خانواده های سنگسری نیز شب اول مس چله(به فتح میم) که همان شب یلدا باشد،دور هم جمع میشوند و میوه های تازه و خشکبار در سفره میگذارند و تا سپیده دم به شادمانی و قصه گویی،شب زنده داری میکنند.

در خراسان و تبریز یلدا بهانه ایست برای خانواده ها تا برای عروس آینده ی خود هدیه بفرستند.

مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانه ای استقبال کنند.قارون در لباس هیزم شکن به خانواده های فقیر تکه های چوب میبخشد.این چوبها سمبل طلا هستند(به طلا تبدیل میشوند!)...(شباهتهای بابا نوئل با این افسانه های کهن ایرانی غیر قابل انکار است!و قابل توجه آن مقام نامحترم ایتالیایی! و دیگر غربیانی که خود را برتر از شرقیان میدانند!!چه حرفا...چه چیزا...آدم شاخ درمیاره!)

این را هم بدانید که نخستین روز دی ماه((خرم روز)) نیز نامیده شده که طولانیترین شب سال یعنی شب یلدا را پشت سر نهاده و طلوع مجدد خورشید و نور و روشنایی را بشارت میدهد.
بشارت برای روزهایی روشنتر همراه با برف و حضور بیش از پیش خورشید،این ستاره ی فروزان!

همه ی ما ترانه را دوست داریم،چه مجازش چه غیر مجازش را!
همه ی ما عشق را دوست داریم،چه مجازش و چه غیر مجازش را!
همه ی ما شب یلدا را دوست داریم،چه باحالش را و چه بی حالش را!!
پس بیتی ترانه از بومی ها و محلیان شیراز:
شب یلدا درازه من چه سازم؟
عزیزم خواب نازه من چه سازم؟

 

وحالا از دهان تهرونی ها بشنویم:

شب گرم قصه

آن زمان ها، یخچال که نبود، بخاری هم نبود. از پاشیر به عنوان یخچال استفاده می کردیم و از کرسی به جای بخاری و چیلر امروزی. مردم نسبت به اجرای مراسم شب یلدا حساسیت خاصی داشتند و از چند روز پیش به دنبال تهیه امکانات و وسایل مورد نیاز این شب بودند.

از یکی - دو هفته قبل خربزه و هندوانه می خریدند و آن را در پاشیر می گذاشتند. پاشیر، لوله ای بود که از آب انبار، آب را به حیاط خانه هدایت می کرد و دمای خنکی داشت و برای نگهداری مواد فاسدشدنی به جای یخچال استفادهمی شد.

از قبل برنامه ریزی می کردند که چگونه و کجا در آن شب پرمخاطره گردهمآیند. معمولا به خانه بزرگ فامیل یا محل می رفتند و آن جا مراسم شب یلدا را اجرا می کردند بچه ها که برای دورهم بودن از ساعت ها قبل سر از پا نمی شناختند، پس از صرف شام و چای که آن روزها ساعتی پس از نماز مغرب و عشاء تمام شده بود، با مشت به دیوار همسایه کناری می کوبیدند و از این طریق اعلام می کردند: «خود را برای مراسم آماده کنید» و آن همسایه، همسایه دیگر را. خب تلفن و آیفون و اینجور چیزها نبود. مواد خوراکی شب یلدا را در دستمال می پیچیدند و هر کدام بنا به توان خود، حال هرچهبود، به خانه آشنایان می رفتند. همه گردهم می آمدند.

جلوی در اورسی ها را درمی آوردیم و سریع زیرکرسی می خزیدیم تا پاهایمان را گرم کنیم. گردو، بادام، برگه قیسی، برگه زردآلو و آغچه نبات را خانم خانه داخل مجمعه بزرگی که روی کرسی بود می ریخت و تا قبل از شروع قاچ کردن هندوانه و خربزه، این مجمعه بزرگ را هی از دستمال پیچ ها، پرمی کردند.

معمولا با شاهنامه خوانی در خانه های باسوادتر و نقل شاهنامه در خانه های کم سوادتر، این مراسم آغاز می شد. سپس به نقل خاطرات می پرداختند که معمولا بزرگ ترها با بیان آن سعی داشتند، تجربیاتشان را در اختیار جوان ترها قرار دهند. از جنگ ها و غنایم به دست آمده می گفتند و از فتح ها و پیروزیهایشان نقل می کردند. مناطق پایین تر شهر که از نظر مالی ضعیف بودند، در این شب مجمعه خود را با گندم برشته، شاهدانه، سنجد و برگه قیسی پرمی کردند و البته حلواجوزی که از دوره گردها می خریدند. ولی کسانی که حال و روز بهتری داشتند، علاوه بر خربزه و هندوانه و خشکبار، جوزقند هم درست می کردند. جوزقند را پس از آسیاب کردن هل و قند و ترکیب آن با برگه قیسی تهیه می کردند.

بچه ها زیر کرسی مدام شیطنت می کردند تا بالاخره با نیشگونی از جانب بزرگتر کناری یا آرام می گرفتند و یا از زیر کرسی بیرون می رفتند. خب بچه ها، حوصله شنیدن آن خاطرات و قصه های شاهنامه ایرا نداشتند.

یکه گشت هم تا صبح در خیابان ها و کوچه ها راه می رفت، با یک فانوس در دستش و مدام تکرار می کرد: «آسوده باشید که ما بیداریم.»وقتی پاسی از شب گذشته بود، نوبت خوردن لبو، شلغم و سیب زمینی پخته آخر شب بود. ولی نکته ای که خرد و کلان باید رعایت و اجرا می کردند، دانه کردن و خوردن انار در این شب بود. قدیمی ترها می گفتند: «در شب چله باید انار بخوری.» و پس از این همه خوردن تازه سلیقه خانم و وضعیت مالی خانوادگی باعث می شد، برخی از قبل شیرینی خانگی بپزند و در آخر برنامههمراه با تفال حافظ میهمانان کامشان را شیرین می کردند.

اگر فکر می کنید دوره آن شب ها گذشته، حتما حوالی غروب سری به خیابان ها بزنید... نه،یلداا زنده است.گرچه شبیه یلداهای قدیمی نیست.

 

شب  بیداری

روحانیان تهران قدیم در شب یلدا مسوولیت سنگینی را بر عهده داشتند. آنان با فرارسیدن سپیده صبح و شنیدن صدای اذان به پشت بام ها می رفتند وبا دعوت مردم به تقوی تا طلوع آفتاب به خواندن اشعار مذهبی و ادعیه می پرداختند و دعامی کردند.

در آن زمان روی بام اکثر خانه ها چارطاقی مخصوص شب خوان ها وجود داشته که مخصوص مراسم های گوناگون بوده است.

یکی دیگر از زیبایی های صبح شب یلدا آب و جاروی جلوی خانه ها توسط تهرانی های قدیم است. تهرانی های قدیم معتقد بوده اند که هر کس چهل صبح بعد از شب یلدا جلوی خانه خود را آب و جارو کند سعادت رسیدن به خدمت حضرت خضر را خواهد یافت و هر حاجتی داشته باشد به آن خواهد رسید.

یکی دیگر از مراسم های مخصوص شب یلدا همان گونه که گفته شد بیدار ماندن تا صبح بوده و کسانی که موفق به این کار می شده اند صبح روز بعد با انرژی تمام صبحانه  مفصلی نوش جان می کرده اند.

صبحانه ای که در صبح روز بعد یلدا در خانه ها رواج پیدا می کرده شامل چای، چای دارچین، شیر چای، کله پاچه، عدس پخته، حلیم، آب لبو و لبو بوده که این نوع غذایی تا آخر زمستان در اکثر جاها ادامه پیدا می کرده و هم اکنون نیز اکثر قهوه خانه ها و رستوران ها امروزی از آن پیروی می کنند.

ظاهرا در تهران قدیممهمترین وعده غذایی صبحانه بوده. گونه گونی غذاهای صبحانه و تاکید قدیمی های تهران بر روی آن نشان می دهد که اشتغال اکثر مردم به کار بدنی در طول روز و نخوردن غذا تا بعدازظهر دلیل این امر است.

 

توضیح ضروری

درباره آداب سنتی شب یلدا بسیار گفته اند و شنیده ایم. بسیاری از این گفته ها و شنیده ها از فرط تکرار به مرز بی رنگی رسیده اند. یعنی دیگر چیز تازه و دندان گیری برای مخاطب ندارند.

طولانی ترین شب سال از آنجایی که جنبه ملی دارد تمام برنامه ها و شیوه های برگزاری اش یکسان است و به عنوان مثال هیچ فرقی در جنوب یا شمال و... در این باره وجود ندارد.

پس مردم کل ایران ویا تهران قدیم و جدید هم نمی توانند یا نمی توانسته اند تافته جدابافته باشند.

فقط اندک تفاوتی در تهران قدیم و در این شب وجود داشته که نقل آنها سعی این نوشته بوده است.

 

منابع:

1-     خودم

2-     لغتنامه عمید

3-     روزنامه همشهری

4-     وبلاگ گردی

http://bitaar.persianblog.com

http://www.7sang.com

5-     همین!

تسلیت


با سلام خدمت شما عزیزان

شهادت امام صادق علیـــه السلام را بر شما دوستان تسلیت عرض میکنم.